آرام و دلنشین ، بیدار و سرفراز
هرگز شنیده ای از من صدای ناز
گر خسته ام ولی سر خم نکرده ام
سودای دل هنوز مانده است چو راز
آوای عشق هنوز ، محجر کشیده است
مصلح اگر شدی با زخم هم بساز